حال که در رشته ی گرافیک تحصیل می کنم، اولین مبحثی که به یاد دارم، "درست دیدن" است. همه می بینند، اما درست دیدن یا بهتر بگوییم دیدن محیط اطراف ار اساس مبانی هنرهای تجسمی، شیوه ای خاص است. یعنی اگر به یک ساختمان می نگریم، بهتر است نقاط، سطوح، خطوط و عنصر تجسمی و کیفیتی را در آن پالایش کنیم. قطعا این روش برای آنهایی که می خواهند به تصاویر ساده تری از اشیاء برسند مفید خواهد بود. برای مثال به این نکته توجه کنیم: وقتی به یک تلفن همراه یا رومیزی نگاه می کنیم، بهتر است با تفکیک عناصر بصری از آن یک شکل ساده تر بسازیم.
یک فنجان که شاید در آن مایعی نباشد برای آنالیز کردن گزینه ی ساده است. زیرا به راحتی می توان از آن به عنوان یک نشانه تجاری استفاده کرد. این سوال پیش خواهد آمد که در کجا این شکل می تواند به ما کمک کند!؟ پاسخ ساده است؛ برای معرفی یک کافی شاپ یا فروشگاهی که محصولات یا خدماتی در حوزه نوشیدنی های گرم ارائه میکند.