کافه گرافیک

خدمات طراحی و چاپ، مقالات آموزشی، نمونه سوالات امتحانی، جزوات تخصصی

کافه گرافیک

خدمات طراحی و چاپ، مقالات آموزشی، نمونه سوالات امتحانی، جزوات تخصصی

کافه گرافیک

این وبلاگ کاملا شخصی بوده و وابسته به هیچ سازمان و نهاد دولتی و خصوصی ندارد. تمامی حقوق این بلاگ برای احسان علی آبادیان محفوظ می باشد. این پایگاه قصد دارد تا با ایجاد ارتباط مجازی در اشاعه فرهنگ و هنر همچنین نشر سوالات امتحانی و مطالب و جزوات درسی و آموزشی گامی در آموزش بردارد.

آخرین نظرات

۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

۱۱
مرداد

به نام خداوند بخشنده و مهربان

حتما خیلی از شما علاقه مندان و همکاران گرامی، بحث تغییر نام رشته گرافیک را شنیده اید. رشته ای جدید با عنوان فتوگرافیک در هنرستانهای فنی و حرفه ای در حال شکل گیری است. هرچه این اسم یا عبارت فتوگرافیک را بررسی می کنم، متاسفانه به نتیجه منطقی در باره دلیل انتخاب همچین نامی نمیرسم. نمیخواهم شلوغ کاری کنم یا بدون منطق حرفی زده باشم. ولی آنچه از این تغییرات به نظرم می آید، این است که شورا یا کمیته ای که تصمیمی این چنین اتخاذ کرده اند، درواقع حتی از عکاسی هم سررشته ای ندارند، چه برسد به گرافیک. سالهاست که در هنرستانها و دانشگاه ها، این رشته تدریس می شده و می شود. حال اگر کشش منطقه ای برای این رشته در برخی نواحی دچار کمبود است، چرا باید نام آن را تغییر دهیم!؟

یادم هست که روزگاری در هنرستانها به هنرجویان، عکاسی را از پایه و به اصطلاح بصورت آنالوگ و سیاه و سفید آموزش میدادم. چندسالی گذشت و بعضی از همکاران مصلحت اندیش و خویش اندیش، با طرح و برنامه ای، کارگاه عکاسی سیاه و سفید را که با هزینه ای زیاد راه اندازی شده بود، به یک فضای بی مصرف تبدیل کردند. چرا!؟

پاسخ سوال خیلی ساده است، چون خودشان از عکاسی، فقط و فقط فشار دادن دکمه شاتر را بلد بودند. اوج خلاقیت آنها، شرکت در مراسم عروسی و فیلمبرداری با دوربین M3000 پاناسونیک بود. اما امروز با خرید یک دوربین دیجیتال، توهم عکاس بودن را در خود دیده اند. اینکه بدانیم روابط بین اجزای دوربین عکاسی چه نتیجه ای دربر دارد، مورد قبول است اما آیا نتیجه ای هنری یا با محتوای عمیق در عکسهای تان رویت میشود!؟ خیر.

آن هایی که با هزار دوز و کلک دوربین های دست دوم و تعمیر شده را به قیمت هایی دوبرابر ارزش واقعی آن ها به دانش آموزانی که نان شب نداشته اند، می فروختند؛ در حالی که آن دوربین اصلا کارایی مناسب برای انجام تمارین کتاب همان سال(سال دوم) و حتی سال سوم را نداشت، از انصاف به دور است. همانها تیشه به ریشه ی کارگاه عکاسی سیاه و سفید زدند چون خودشان چیزی بلد نبودند که با دانش آموزان بی گناه یاد بدهند و با این کار خیال خودشان را راحت کردند.

حالا همانها مدعی هستند که این رشته به آنها تعلق دارد و میخواهند صفحه آرایی و تصویرسازی تدریس کنند!
آنقدر این موضوع آزار دهنده است که حتی فکر کردن به آن باعث آزارم میشود.

  • احسان علی ابادیان